حرامزاده بودن غیرشیعیان (شبهه)بر مبنای فقه شیعه تمام کسانی که پیوند زناشوئی و ازدواج آنان بر اساس مذهب خودشان صورت گرفته و به اصطلاح صیغه عقد جاری شده است، حلالزاده هستند، حتی اگر غیر مسلمان باشند، تا چه رسد به مسلمانان. اما در این مورد هم به شیعیان اتهاماتی زدهاند مبنی بر اینکه شیعیان فقط خود را حلالزاده و دیگر مسلمانان را حرامزاده میدانند؛ در اینجا به نقد و بررسی این اتهام خواهیم پرداخت. فهرست مندرجات۲ - طرح شبهه ۳ - نقد و بررسی شبهه ۳.۱ - ضعف سند روایت ۳.۲ - وجود ملاک حرامزاده در روایات اهلسنت ۴ - نشانههای حلالزاده و حرامزاده در روایات اهلسنت ۴.۱ - دشمنی با امیرمؤمنان ۴.۱.۱ - ترجمه علامه جزری ۴.۲ - معیار حلالزادهبودن در محبّت امیرمؤمنان ۴.۲.۱ - شبهه و پاسخ آن ۴.۳ - شراکت شیطان در نطفه دشمن علی ۴.۴ - قیامت و شناسائی دوستان و دشمنان علی ۴.۴.۱ - ترجمه مسعودی ۵ - نتیجه ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - مقدمهعثمان الخمیس، تئوریسین معاصر وهابی و از لیدرهای اصلی آنها، اتهامات بسیاری را علیه شیعه مطرح نموده است. از آن جایی که شبهات مطرح شده عثمان الخمیس، اهمیت بسیاری دارد و از مهمترین شبهات وهابیت علیه شیعه به حساب میآید، تصمیم گرفتیم که تک تک این شبهات را به صورت پرسش و پاسخ مطرح نموده و بررسی کنیم. ۲ - طرح شبههیکی از اتهامات عثمان خمیس، این است که شیعیان فقط خود را حلالزاده و دیگر مسلمانان را حرامزاده میدانند، وی میگوید: المسالة الثالثة: القول بکفر من عدا الشیعة: کل من عدا الشیعة فهو کافر بل لم یتوقف الامر علی ذلک بل کل من عدا الشیعة کافر وولد زنا.... ۲. ویروی الکلینی فی الکافی عن محمد بن علی الباقر، ان الناس کلهم اولاد بغایا ما خلا شیعتنا، وهذا فی الروضة من الکافی. صفحة ۲۳۹ شیعه میگوید: غیر از شیعه همه کافر بلکه بالاتر ولد الزنا هستند، کلینی در کتاب کافی از امام محمد باقر (علیهالسّلام) نقل میکند: غیر از شیعیان ما همه مردم فرزندان نامشروع هستند. ۳ - نقد و بررسی شبههمرحوم کلینی در کتاب شریف اصول کافی، این روایت را با سند ذیل، اینگونه نقل میکند: ۴۳۱ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ اَبِی حَمْزَةَ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیهالسّلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ اِنَّ بَعْضَ اَصْحَابِنَا یَفْتَرُونَ وَیَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِی الْکَفُّ عَنْهُمْ اَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَاللَّهِ یَا اَبَا حَمْزَةَ اِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ اَوْلادُ بَغَایَا مَا خَلا شِیعَتَنَا. ابوحمزه میگوید: به امام باقر (علیهالسّلام) عرض کردم: برخی از هم کیشان ما به دگراندیشان دروغ میبندند و آنها را به حرامزادگی نسبت میدهند. امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: سخن نگفتن درباره آنان نیکوتر است، و سپس فرمود: ای ابا حمزه! به خدا سوگند! جز شیعیان ما، همه مردم زاده فحشایند. [۱]
الکلینی الرازی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق (متوفای۳۲۸ ه)، الاصول من الکافی، ج۸، ص۲۸۵-۲۸۷، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.
۳.۱ - ضعف سند روایتدر سند این روایت دو مشکل وجود دارد: یکی در حسن بن عبدالرحمن و دیگری در علی بن العباس. حسن بن عبدالرحمن مجهول است و در هیچ یک از کتابهای رجالی شیعه توثیق ندارد. بنابراین روایات او معتبر نیست. مشکل اصلی و اساسی در سند، علی بن عباس است که از غلات به شمار میرود. مرحوم نجاشی درباره وی مینویسد: علی بن العباس الجراذینی الرازی، رمی بالغلو وغمز علیه، ضعیف جداً. علی بن عباس جراذینی رازی جدّا ضعیف و محکوم به غلوّ شده است. [۲]
النجاشی الاسدی الکوفی، ابو العباس احمد بن علی بن احمد بن العباس (متوفای۴۵۰ه)، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ص۲۵۵، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی قم، الطبعة:الخامسة، ۱۴۱۶ه.
ابنداود حلی مینویسد: علی بن العباس الجراذینی، بالجیم والراء والذال المعجمة، الرازی لم (جش) رمی بالغلو وغمز علیه، ضعیف جداً. علی بن عباس جراذینی رازی، ضعیف و غالی است. [۳]
الحلی، تقی الدین الحسن بن علی بن داود (متوفای بعد ۷۰۷ه)، کتاب الرجال مشهور برجال ابن داود، ص۲۶۱، تحقیق:السید محمد صادق آل بحر العلوم، ناشر:منشورات المطبعة الحیدریة - النجف، ۱۳۹۲ه ۱۹۷۲م.
علامه حلی مینویسد: علی بن العباس الجراذینی، بالراء بعد الجیم، والذال المعجمة بعد الالف، وقبل الیاء المنقطة تحتها نقطتین، وبعدها النون، الرازی، رمی بالغلو، وغمز علیه، ضعیف جدا، له تصنیف فی الممدوحین والمذمومین یدل علی خبثه وتهالک مذهبه، لا یلتفت الیه، ولا یعبا بما رواه. علی بن عباس جراذینی رازی ضعیف و غالی است. نوشتههایی در مدح و ذم دارد که نشانگر نابودی مذهبش و پستی خود وی است، نه خود او ارزشی دارد و نه به روایاتش توجهی میشود. [۴]
الحلی الاسدی، ابی منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفای ۷۲۶ه) خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص۳۶۷، التحقیق:فضیلة الشیخ جواد القیومی، ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۷ه.
بنابراین، روایت چنین افرادی در مذهب شیعه، هیچ جایگاهی ندارد؛ از اینرو است که احدی از علمای شیعه در طول تاریخ بر طبق چنین روایاتی فتوا ندادهاند و بلکه عکس آن را معتقد هستند؛ زیرا بر مبنای فقه شیعه تمام کسانی که پیوند زناشوئی و ازدواج آنان بر اساس مذهب خودشان صورت گرفته و به اصطلاح صیغه عقد جاری شده است، حلالزاده هستند؛ حتی اگر غیر مسلمان باشند؛ تا چه رسد به مسلمانان. پس این روایت علاوه بر ضعف سند با دیدگاه فقهی شیعه نیز در تضاد است. ۳.۲ - وجود ملاک حرامزاده در روایات اهلسنتثایناً: روایات بسیاری در کتابهای اهلسنت وجود دارد که ثابت میکند، کسانی که محبت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را ندارند، حرامزاده هستند. از آن جایی که روایات بسیاری در این زمینه در کتابهای اهل سنت نقل شده است، به چند روایت اشاره و دوستان علاقهمند را به کتابهای مفصل؛ از جمله کتاب شریف الغدیر، و همچنین به اثر گرانسنگ الامام علی بن ابیطالب (علیهماالسلام)، [۶]
رحمانی همدانی، احمد، الامام علی بن ابیطالب (علیهماالسلام)، فصل ۱۹.
نوشته احمد رحمانی همدانی، ارجاع میدهیم.۴ - نشانههای حلالزاده و حرامزاده در روایات اهلسنتنشانههای حلالزاده و حرامزاده در روایات اهلسنت بیان شده است. ۴.۱ - دشمنی با امیرمؤمنانعلامه شمسالدین جزری شافعی مینویسد: عن عبادة بن الصامت رضی الله عنه قال: کنّا نَبُور اولادنا بحُبّ علیّ بن ابی طالب رضی الله عنه، فاذا راینا احدهم لا یحب علی بن ابی طالب، علمنا انه لیس منا، وانه لغیر رشده. عبادة بن صامت میگوید: ما فرزندان خود را با دوستی علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) میآزمودیم، و اگر یکی از آنان علی بن ابیطالب را دوست نمیداشت، پی میبردیم که غیرمشروع است. و در ادامه این روایت را نقل میکند: وروینا ذلک ایضا، من ابی سعید الخدری رضی الله عنه، ولفظه: کنا معشر الانصار نبور اولادنا بحبهم علیاً رضی الله عنه، فاذا ولد فینا مولود فلم یحبه عرفنا انه لیس منا. قوله: نبور، بالنون والباء الموحدة وبالراءای نختبر ونمتحن. ما گروه انصار فرزندان مان را با محبت و دوستی علی (علیهالسّلام) آزمایش میکردیم، اگر فرزندی بدنیا یم آمد و علی را دوست نداشت میفهمیدیم که از ما نیست. [۷]
الجزری الشافعی، ابی الخیر شمس الدین محمد بن محمد (متوفای ۸۳۳ه)، اسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن ابی طالب کرم الله وجهه، ص۵۷-۵۸، تقدیم، تحقیق و تعلیق:الدکتور محمدهادی الامینی، ناشر:مکتبة الامام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) العامة، اصفهان ایران.
شمسالدین جزری از بزرگان اهل سنت است که در مقدمه کتابش روایتهای نقل شده در این کتاب را مسند و متواتر میداند: وی در مقدمه کتابش میگوید: وبعد فهذه احادیث مسندة مما تواتر وصح، وحسن من اسنی مناقب الاسد الغالب مفرق الکتائب، و مظهر العجائب لیث بنی غالب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب کرم الله تعالی وجهه، ورضی الله عنه وارضاه، اردفتها بمسلسلات من حدیث، و متصلات من روایته، وتحدیثه، وباعلی اسناد صحیح الیه من القرآن والصحبة والخرقة التی اعتمد فیها اهل الولایة علیه نسال الله ان یثبتنا علی ذلک ویقربنا به الیه. احادیث موجود در این کتاب همه مسند و متواتر و صحیح هستند، که بیانگر مناقب و فضائل شیر همیشه پیروز و درهم کوبنده لشکرها، مظهر عجایب، شیر بنیغالب، امیرمؤمنان علی بن ابوطالب است که آن را با احادیث مسلسل و پیدرپی و روایات به هم پیوسته و با سند اعلا و صحیح و از قرآن و همراهیهای او و معجزاتی که پیروان ولایت به آن اعتماد دارند جمعآوری کردهام، به امید آنکه خداوند متعال ما را بر ولایت او ثابت قدم بدارد و به او نزدیک فرماید. [۸]
الجزری الشافعی، ابی الخیر شمس الدین محمد بن محمد (متوفای ۸۳۳ه)، اسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن ابی طالب کرم الله وجهه، ص۴۵، تقدیم، تحقیق و تعلیق:الدکتور محمدهادی الامینی، ناشر:مکتبة الامام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) العامة، اصفهان ایران.
۴.۱.۱ - ترجمه علامه جزریشاید بعضی از افراد نسبت به کتاب اسنی المطالب و نویسنده آن علامه جزری تردیدهائی در اذهان دیگران ایجاد کنند؛ از اینرو ترجمه ایشان را از زبان ابنحجر عسقلانی که حافظ علی الاطلاق اهل سنت است، نقل میکنیم. محمد بن محمد بن محمد بن محمد الحافظ - الامام المقرئ شمس الدین ابن الجزری، ولد لیلة السبت الخامس والعشرین من شهر رمضان سنة ۷۵۱ بدمشق، وتفقه بها، ولهج بطلب الحدیث والقراآت، وبرز فی القراآت، وعمر مدرسة للقراء سماها دار القرآن واقرا الناس، وعین لقضاء الشام مرة، وکتب توقیعه عماد الدین بن کثیر ثم عرض عارض فلم یتم ذلک وقدم القاهرة مرارا، وکان مثریا وشکلا حسنا وفصیحا بلیغا... وکان کثیر الاحسان لاهل الحجاز، واخذ عنه اهل تلک البلاد فی القراآت وسمعوا علیه الحدیث... وقد انتهت الیه رئاسة علم القراآت فی الممالک، وکان قدیما صنف الحصن الحصین فی الادعیة ولهج به اهل الیمن واستکثروا منه، وسمعوه علی قبل ان یدخل هو الیهم ثم دخل الیهم فاسمعهم، وحدث بالقاهرة بمسند احمد ومسند الشافعی وبغیر ذلک وکان یلقب فی بلاده الامام الاعظم. جزری شب بیست و پنجم رمضان سال ۷۵۱هـ در شهر دمشق به دنیا آمد و در همان شهر به دانشاندوزی پرداخت و برای آشنائی با حدیث و قرائت قرآن تلاش کرد و در همین رشته هم موفق شد و مدرسهای به نام دارالقرآن تاسیس کرد. به قضاوت از طرف عمادالدین کثیر منصوب شد ولی آن را به پایان نرساند، چندین بار به قاهره سفر کرد، وی چهرهای زیبا و جذاب داشت... نسبت به مردم حجاز بسیار نیکوکار بود، از وی دانش قرائات و حدیث را آموختند... در همه کشورها دانش قرائت به او ختم میشد و کتابی در دعا به اسم الحصن الحصین نوشت، مردم یمن از وی استفاده فراوان نمودند، در قاهره مسند احمد و شافعی را بر مردم میخواند، به او امام اعظم لقب داده بودند. [۹]
ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی بن حجر ابو الفضل الشافعی (متوفای ۸۵۲ه)، انباء الغُمر بابناء العمر فی التاریخ، ج۳، ص۴۶۶.
این روایت را علاوه بر نقل جزری شافعی در کتاب اسنی المطالب در کتابهای لغت نیز آمده است. [۱۰]
الازهری، ابو منصور محمد بن احمدالوفاة:۳۷۰ه)، تهذیب اللغة، ج۱۵، ص۱۹۱، اسم المؤلف:تحقیق:محمد عوض مرعب، دار النشر:دار احیاء التراث العربی- بیروت، الطبعة:الاولی، ۲۰۰۱م.
[۱۱]
الجزری، ابو السعادات المبارک بن محمد (متوفای۶۰۶ه)، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ج۱ص ۱۶۱، تحقیق طاهر احمد الزاوی - محمود محمد الطناحی، ناشر:المکتبة العلمیة - بیروت - ۱۳۹۹ه - ۱۹۷۹م.
[۱۲]
الافریقی المصری، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای۷۱۱ه)، لسان العرب، ج۴، ص۸۷، ناشر:دار صادر - بیروت، الطبعة:الاولی.
[۱۳]
الحسینی الزبیدی، محمد مرتضی (متوفای۱۲۰۵ه، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۰، ص۲۵۷، تحقیق:مجموعة من المحققین، ناشر:دار الهدایة.
۴.۲ - معیار حلالزادهبودن در محبّت امیرمؤمنانعاصمی مکی و موفق خوارزمی مینویسند: عن ابی بکر الصدیق قال رایت رسول الله ختم ختمة وهو متکئ علی فرش عربیة وفی الخیمة علی وفاطمة والحسن والحسین فقال معشر المسلمین انا سلم لمن سالم اهل الخیمة حرب لمن حاربهم ولی من والاهم لا یحبهم الا سعید الجد طیب المولد ولا یبغضهم الا شقی الجد ردیء الولادة ابوبکر میگوید: رسول خدا در خیمه بر فرشی عربی نشسته و تکیه داده بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود: ای مسلمانان! هر کس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر کس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد مگر آنکه ولادتی پاک دارد و دشمن نیست با آنان مگر آنکه ولادتی ناپاک دارد. [۱۴]
العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای۱۱۱۱ه)، سمط النجوم العوالی فی انباء الاوائل والتوالی، ج۳، ص۴۴، تحقیق:عادل احمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر:دار الکتب العلمیة.
قندوزی حنفی مینویسد: عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس (رضی الله عنهما) قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم: یا علی انت صاحب حوضی وصاحب لوائی... وانت مولی من انا مولاه وانا مولی کل مؤمن ومؤمنة، لا یحبک الا طاهر الولادة ولا یبغضک الا خبیث الولادة. رسول خدا به علی فرمود: تو صاحب پرچم و حوض منی... تو مولای کسی هستی که من مولای اویم، ومن مولای هر مؤمن و مؤمنهای هستم، مُحبّ و دوستدار تو نیست مگر آنکه ولادتش پاک باشد و دشمن تو نیست مگر آنکه ولادتش ناپاک باشد. [۱۵]
القندوزی الحنفی، سلیمان بن ابراهیم (متوفای۱۲۹۴ه)، ینابیع المودة لذوی القربی، ج۱، ص۳۹۷، تحقیق:سید علی جمال اشرف الحسینی، ناشر:دار الاسوة للطباعة والنشر، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۶ه.
و در ادامه مینویسد: وعن الامام جعفر الصادق، عن آبائه (علیهمالسّلام) عن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وسلم (انه) قال: من احبنا اهل البیت فلیحمد الله علی اولی النعم. قیل: وما اولی النعم؟ قال: طیب الولادة، ولا یحبنا الا من طابت ولادته. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم فرمود: هر که ما خاندان را دوست بدارد خدا را بر برترین نعمتها سپاس گزارد. گفتند: برترین نعمت کدام است؟ فرمود: پاکزادگی، زیرا ما را دوست ندارد مگر آن که پاکزاده باشد. [۱۶]
القندوزی الحنفی، سلیمان بن ابراهیم (متوفای۱۲۹۴ه)، ینابیع المودة لذوی القربی، ج۲، ص۲۷۲، تحقیق:سید علی جمال اشرف الحسینی، ناشر:دار الاسوة للطباعة والنشر، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۶ه.
ابنمردویه اصفهانی مینویسد: ۵۷. ابن مردویه، عن احمد بن محمد بن الصباح النیسابوری، عن عبدالله بن احمد بن حنبل، عن احمد، قال: سمعت الشافعی یقول: سمعت مالک بن انس یقول: قال انس بن مالک: ما کنا نعرف الرجل لغیر ابیه الا ببغض علی ابن ابی طالب. و در ادامه مینویسد: ۵۸. ابن مردویه، عن انس - فی حدیث -: کان الرجل من بعد یوم خیبر یحمل ولده علی عاتقه، ثم یقف علی طریق علی (علیهالسّلام) فاذا نظر الیه اوما باصبعه: یا بنی، تحب هذا الرجل؟ فان قال: نعم، قبله. وان قال: لا، طرق به الارض وقال له: الحق بامک. انس گوید: پس از جنگ خیبر عادت چنان شده بود که مرد فرزند خود را به دوش میگرفت و سر راه علی (علیهالسّلام) میایستاد، چون چشمش به آن حضرت میافتاد با انگشت به او اشاره کرده، به کودک خود میگفت: پسرکم! این مرد را دوست داری؟ اگر میگفت: آری، او را میبوسید. و اگر میگفت: نه، او را بر زمین مینهاد و میگفت: برو به مادرت بپیوند. [۱۷]
ابن مردویه الاصفهانی، ابی بکر احمد بن موسی (متوفای۴۱۰ه)، مناقب علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) وما نزل من القرآن فی علی (علیهالسّلام)، ص۷۶-۷۷، تحقیق:عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، ناشر:دار الحدیث، الطبعة:الثانیة، ۱۴۲۴ه.
۴.۲.۱ - شبهه و پاسخ آنممکن است کسی اشکال کند که این روایات از دیدگاه اهلسنت ضعیف هستند و نمیتوانند برای آنان حجت باشند، در جواب میگوییم: اولاً: روایت کافی نیز از نظر ما ضعیف و غیر قابل اعتماد است. ثانیاً: اگر سند این روایات ضعیف باشد، بازهم برای اهل سنت حجت است؛ چرا که طبق قاعده «یقوی بعضها بعضا» اگر روایتی با چندین طریق نقل شود؛ حتی اگر راویان آن فاسق نیز باشند، همدیگر را تقویت کرده و برای اهل سنت حجت میشود. ابنتیمیه حرّانی مینویسد: تعدد الطرق وکثرتها یقوی بعضها بعضا حتی قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا فکیف اذا کانوا علماء عدولا ولکن کثر فی حدیثهم الغلط. زیادی و تعدد راههای نقل حدیث برخی برخی دیگر را تقویت میکند که خود زمینه علم به آن را فراهم میکند؛ اگرچه راویان آن فاسق و فاجر باشند؛ پس چگونه خواهد بود حال حدیثی که تمام راویان آن افراد عادلی باشند که خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد. [۱۸]
ابن تیمیه الحرانی، احمد عبد الحلیم ابو العباس (متوفای ۷۲۸ هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیة، ج۱۸، ص۲۶، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.
۴.۳ - شراکت شیطان در نطفه دشمن علیقرطبی انصاری، خطیب بغدادی و ابنعساکر مینویسند: روی الاعمش عن ابی وائل عن عبدالله قال قال علی بن ابی طالب (علیهالسّلام): رایت النبی صلی الله علیه وسلم عند الصفا وهو مقبل علی شخص فی صورة الفیل وهو یلعنه قلت: ومن هذا الذی تلعنه یا رسول الله قال: «هذا الشیطان الرجیم» فقلت: یا عدو الله والله لاقتلنک ولاریحن الامة منک قال: ما هذا جزائی منک قلت: وما جزاؤک منی یا عدو الله قال: والله ما ابغضک احد قط الا شرکت اباه فی رحم امه. علی (علیهالسّلام) فرمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در کوه صفا دیدم که در برابرش شخصی که به شکل و صورت فیل بود او را لعن میکرد، گفتم: ای رسول خدا، این مرد کیست؟ فرمود: شیطان رانده شده. گفتم: ای دشمن خدا، به خدا سوگند تو را میکشم و امت را از شر تو خلاص میکنم. گفت: به خدا سوگند که پاداش من از تو این نیست! گفتم: ای دشمن خدا، پاداش تو از من چیست؟ گفت: به خدا سوگند که هیچ کس تو را دشمن نمیدارد؛ مگر آنکه من با پدرش در رحم مادرش شرکت جستهام. [۱۹]
الانصاری القرطبی، ابو عبدالله محمد بن احمد (متوفای۶۷۱ه)، الجامع لاحکام القرآن، ج۱ص ۹۱، ناشر:دار الشعب - القاهرة.
[۲۱]
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، ابی القاسم علی بن الحسن ابن هبة الله بن عبدالله، (متوفای۵۷۱ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الاماثل، ج۴۲، ص۲۹۰، تحقیق:محب الدین ابی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر:دار الفکر - بیروت - ۱۹۹۵.
۴.۴ - قیامت و شناسائی دوستان و دشمنان علیابوالحسن مسعودی مینویسد: عن العباس بن عبد المطلب، قال: کنت عند رسول اللّه صلی الله علیه وسلم اذ اقبل علی بن ابی طالب، فلما رآه اَسْفَرَ فی وجهه، فقلت: یا رسول اللهّ، انک لتُسْفِر فی وجه هذا الغلام، فقال: یاعَمَّ رسول اللّه، واللهِّ اللّهُ اشد حباً له مِنِّی، انه لم یکن نبیُّ الا وذریته الباقیة بعدی من صُلْبه، وان ذریتی بعدی من صُلْب هذا، انه اذا کان یوم القیامة دُعِیَ الناس باسمائهم واسماء امهاتهم ستراً من اللّه علیهم، الا هذا وشیعته فانهم یُدْعَوْنَ باسمائهم واسماء آبائهم لصحة ولادتهم. عباس بن عبدالمطلب میگوید: خدمت رسول خدا بودم، علی از راه رسید، چهره رسول خدا با دیدن علی روشن و خوشحال نشان میداد، گفتم: با دیدن این نوجوان خوشحال شدی، فرمود: ای عموی فرستاده خدا! به خدا سوگند، خدا او را بیش از من دوست دارد، هیچ نسلی از پیامبری نیست مگر آنکه از صلب او است و ذریه من نیز از صلب او خواهد بود، چون قیامت فرا رسد خداوند مردم را با نام آنان و نام مادرانشان صدا خواهد زد، مگر این جوان (علی) و پیروان او، که با نام خودشان و پدرانشان فرا خوانده میشوند، چرا که زاده شدن صحیح و پاکی دارند. [۲۲]
المسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین بن علی (متوفای۳۴۶هـ) مروج الذهب، ج۱، ص۳۴۷، طبق برنامه نرم افزاری الجامع الکبیر.
۴.۴.۱ - ترجمه مسعودیممکن است برخی افراد بر این نقل ایراد گرفته و بگویند: نویسنده معروف و مشهور کتاب مروج الذهب به شیعه بودن متهم است و لذا سخن و نقل او برای ما اعتبار ندارد، در پاسخ این عده ناچاریم سری به کتابهای اهل سنت بزنیم تا ثابت شود که آیا مسعودی شیعه است یا سنی؟ یاقوت حموی درباره او مینویسد: علی بن الحسین بن علی المسعودی المؤرخ ابو الحسن من ولد عبدالله بن مسعود صاحب النبی صلی الله علیه وسلم. علی بن حسین بن علی مسعودی، تاریخنگار و از نوادگان عبدالله بن مسعود و از اصحاب مشهور رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. [۲۳]
الحموی، ابو عبدالله یاقوت بن عبدالله الرومی (متوفای۶۲۶ه)، معجم الادباء او ارشاد الاریب الی معرفة الادیب، ج۴، ص۱۷۰۵.
تاجالدین سبکی نام مسعودی را در زمره علمای شافعی آورده و او را مورخ، صاحب فتوا و علامه میداند: علی بن الحسین بن علی المسعودی صاحب التواریخ کتاب مروج الذهب فی اخبار الدنیا وکتاب ذخائر العلوم وکتاب الاستذکار لما مر من الاعصار وکتاب التاریخ فی اخبار الامم وکتاب اخبار الخوارج وکتاب المقالات فی اصول الدیانات وکتاب الرسائل وغیر ذلک. قیل انه من ذریة عبدالله بن مسعود رضی الله عنه اصله من بغداد واقام بها زمانا وبمصر اکثر وکان اخباریا مفتیا علامة صاحب ملح وغرائب. علی بن حسین مسعودی، صاحب کتابهای تاریخی مروج الذهب و ذخائر العلوم... و دیگر کتابها است. گفته شده که او از فرزندان عبدالله بن مسعود است، اصل او از بغداد است که مدتی در آنجا و بیشتر در مصر ساکن بوده است، منش علمی او اخباریگری است و صاحب فتوا بوده و فردی دانشمند است. [۲۴]
السبکی، تاج الدین بن علی بن عبد الکافی (متوفای۷۷۱ه)، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۴۵۶، تحقیق:د. محمود محمد الطناحی د. عبد الفتاح محمد الحلو، ناشر:هجر للطباعة والنشر والتوزیع - ۱۴۱۳ه، الطبعة:الثانیة.
آوردن نام مسعودی در زمره علمای شافعی، نشاندهنده سنی بودن و شافعی بودن مسعودی است و لذا شبهه شیعه بودن وی با این نقل دفع میشود. علیمی حنبلی درباره مسعودی مینویسد: علی بن الحسین بن علی ابو الحسن المسعودی من اعلام التاریخ ومن مشاهیر الرحالین ومن الباحثین المقدرین من اهل بغداد اقام بمصر وتوفی فیها عام ۳۴۶ ه له مؤلفات عدیدة منها مروج الذهب واخبار الزمان وغیر ذلک من المؤلفات القیمة. علی بن حسین مسعودی، از بزرگان تاریخ و از مشهورترین کسانی است که برای جمعآوری حدیث مسافرت میکرد... کتابهای متعددی نوشت که از جمله آنها مروج الذهب و اخبار الزمان و کتابهای با ارزش دیگری است. [۲۵]
العلیمی، مجیر الدین الحنبلی (متوفای۹۲۷ه)، الانس الجلیل بتاریخ القدس والخلیل، ج۱، ص۱۱، تحقیق:عدنان یونس عبد المجید نباتة، ناشر:مکتبة دندیس - عمان - ۱۴۲۰ه- ۱۹۹۹م.
عکری حنبلی نیز نوشته است: وفیها المسعودی المؤرخ صاحب مروج الذهب وهو ابو الحسن علی بن ابی الحسن رحل وطوف فی البلاد وحقق من التاریخ مالم یحققه غیره وصنف فی اصول الدین وغیرها من الفنون. در آن سال (۳۴۵هـ) مسعودی مورّخ، صاحب کتاب مروج الذهب از دنیا رفت. او ابوالحسن علی بن ابیالحسن بود، به شهرهای گوناگون مسافرت میکرد، آنقدر که او در تاریخ تحقیق کرده دیگران تحقیق نکردهاند، در اصول دین و دیگر علوم کتاب نوشته است. ۵ - نتیجهاولاً: روایتی که مرحوم کلینی (رضواناللهتعالیعلیه) در کتاب شریف کافی نقل کرده است، از نظر سندی مشکل دارد و در سند آن شخصی از غلات وجود دارد. ثانیاً: اگر مرحوم کلینی (رضواناللهتعالیعلیه)، این روایت را نقل کرده، شما اهل سنت چندین برابر آن را با همین مضمون نقل کردهاید، هر جوابی شما از این روایات دادید، ما نیز از روایت کتاب کافی جواب خواهیم داد. ۶ - پانویس۷ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا شیعیان، مخالفان خود را «حرام زاده» میدانند؟». |